نوشته شده توسط : عبدالله

 اشاره: بین شک و یقین مسافتها فاصله وجود دارد اما بین خیر و شر فاصله، چند قدمی بیش نیست. مری واتسون که به فضل و رحمت الهی به دین اسلام گرویده است در عین حالیکه در یکی از دانشگاههای فیلیپین در رشته الهیات و معارف دین مسیحیت تدریس می‌کرده، مبلغ و کشیش نیز بوده است. اما هم اکنون به یک دعوتگر زن اسلامی تبدیل شده است و دعوت خود را از مرکز رسیدگی به امور مهاجران خارجی در منطقه قصیم عربستان شروع کرده است...
من در ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمده‌ام. قبل از اسلام نامم مری بود. دارای هفت فرزند دختر و پسر از یک همسر فیلیپینی هستم. دوران جوانیم را بیشتر در حال سفر بین لس‌آنجلس و فیلیپین گذرانده‌ام. بعد از اسلام اسمم را به خدیجه تغییر داده‌ام چون که حضرت ام‌المؤمنین خدیجه (رضی الله عنها) وقتی با پیامبر (صلی الله علیه و سلم) ازدواج کرد بیوه بود و 40 سال داشت، من هم بیوه بودم و وقتی مسلمان شدم 40 سال داشتم؛ در کل شخصیت حضرت خدیجه (رضی الله عنها) نزد من از جایگاه والایی برخوردار است زیرا اولین بار که وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نازل شد او بود که ایشان را پشتیبانی کرد و بدون هیچ تردیدی به او قوت قلب داد، به این خاطر شخصیت او را بسیار دوست دارم. من فارغ التحصیل دانشگاه آمریکا و همچنین دارای مدرک از دانشگاه فیلیپین در رشته الهیات مسیحی هستم و در عین حال در هر دو دانشگاه به عنوان استاد حضور داشتم؛ یعنی به طور همزمان یک استاد الهیات و سخنران، همچنین کشیش و مبلغ دینی بودم. به همین خاطر در رادیو برای تبلیغ مسیحیت نیز مشغول به کار بودم، و علاوه بر آن به عنوان مهمان در برنامه‌های مختلف تلویزیونی حضور می‌یافتم و البته قبل از هدایتم، مقالاتی بر ضد اسلام هم نوشته‌ام که امیدوارم خدا مرا ببخشد. واقعاً متعصب بودم. اما نور ایمان از کجا بر دل من تابیدن گرفت؟ در یکی از مسافرتهایم که به عنوان یک مبلغ دینی برای سخنرانی در یکی از کنفراسها دعوت شده بودم، یکی از کسانی که در آنجا حضور داشت توجه مرا به خود جلب کرد، او یک استاد سخنران فیلیپینی بود که البته از یکی از کشورهای غربی به آنجا آمده بود تا سخنرانی کند. بعد از کنجکاوی بسیار فهمیدم که او مسلمان شده است اما کسی از اسلام آوردنش خبر ندارد. بعد از اینکه اولین بار در مورد اسلام از زبان او شنیدم؛ سؤالهای زیادی ذهن مرا به خود مشغول کرد. اینکه چرا مسلمان شده است؟ به یاد یکی از دوستان قدیمی‌ام افتادم که فیلیپینی بود و مدتی را در عربستان گذرانده بود، او هم مسلمان شده بود. نزد او رفتم و از او در مورد اسلام سؤالاتی نمودم. اولین سؤال من در مورد چگونگی رفتار با زنان بود، چون بر اساس آنچه ما آموخته بودیم زنان مسلمان از پایین‌ترین حقوق اجتماعی برخوردارند و البته این عقیدۀ اشتباهی بود. همچنان که فکر می‌کردم اسلام به مرد اجازه می‌دهد تا همسرانشان را کتک بزنند و ...



:: بازدید از این مطلب : 107
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 حمد و سپاس مخصوص پروردگار بخشاینده توبه پذیر و بسیار کیفر دهنده است که معبودی جز او نیست و سرنوشت همه به دست اوست و سلام و درود بر رسول الله رحمت جهانیان محمد و بر اهل بیت و همه یارانش و بعد:

 

گشودن در توبه به سوی بندگان از بزرگ ترین نعمت های الهی محسوب می شود و الله باری تعالی آن را چراغی قرار داده است برای دل های شکسته و اشک های خشکیده تا راه خود را به وسیله آن پیدا کنند.

 

خداوند عز وجل می فرماید:"به بندگانم بشارت بده که من بخشاینده مهربان هستم.{حجر:49} خداوند متعال همچنین می فرماید:"بدرستی که الله توبه کنندگان و پاکان را دوست می دارد.{بقره :222}

 

الله تعالی در آیه 31 سوره نور به توبه و بازگشت تشویق می کند و می فرماید:"ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید".

 

در حدیث صحیحی که امام مسلم روایت می کند، آمده است: حضرت محمد (ص) فرمود:"خداوند شب هنگام آماده پذیرش توبه گناهکاران روز است و روز منتظر توبه گناهکاران شب می ماند تا آنکه خورشید غروب کند."

 

پیامبر رحمت (ص) که خداوند گناهان گذشته و آینده او را بخشیده است می فرماید:"ای مردم با توبه به سوی خدا بازگردید و از او طلب آمرزش کنید، من شبانه روز صد بار توبه می کنم.(به روایت مسلم)

 

برادر عزیزم! فضل و بخشش الهی در حق فرد توبه کننده بسیار زیاد است پیامبر (ص) می فرماید که فرد توبه مانند کسی است که گناه نکرده باشد.

 

برادر مسلمانم هوی و هوس و خواهش های نفسانی تو را به خود مشغول نکند که رسول اکرم (ص) نیز به این امر هشدار داده و فرموده است: همه امتم وارد بهشت می شوند جز کسی که سرکشی می کند، گفتند: یا رسول الله چه کسی سرکشی می کند. پیامبر (ص) فرمود: "هر کس از من اطاعت کرد وارد بهشت می شود و هر کس از اطاعت من سر باز زند سرکشی کرده است".

 

در این حدیث بهشت به همه مسلمانان بشارت داده شده است جز گروهی که نمی خواهند به آن وارد شوند و از ورود به آن ابا می ورزند، راه رسیدن به آن را نمی شناسند و برای ورود به آن سستی می ورزند و متاع فانی دنیوی را بر نعمت های جاویدان بهشت ترجیح می دهند.

 

از این رو برادرم، در راه توبه جدی باش و در این کار شتاب کن؛ زیرا برای بنده استراحتگاهی جز زیر درخت طوبی و برای عاشق آرامشی جز در روزی که پاداش داده می شود، وجود ندارد؛ پس برای توبه کردن شتاب کن و از خواب غفلت بیدار شو و بدان بهترین روز تو روزی خواهد بود که به سوی الله عز وجل باز می گردی؛ این راه را باور کن و در آن ثابت قدم باش. رسول اکرم (ص) فرموده است:"خوشحالی خداوند نسبت به توبه بنده اش مانند کسی است که در بیابانی با مرکبش حرکت می کند؛ مرکب از دستش رها می شود و آب و غذا را نیز با خود می برد. هنگامی که از یافتن آن ناامید می شود به زیر سایه درختی پناه می برد و در زیر آن دراز می کشد. در حالی که ناامید است ناگهان مرکبش را در کنارش می بیند. افسارش را در دست می گیرد و از فرط خوشحالی می گوید: بار پروردگارا تو بنده من و من پروردگار تو ام که از خوشحالی این اشتباه را مرتکب می شود. (به روایت مسلم)

 

برادر مسلمانم یحیی بن معاذ (رض)می گوید: از بزرگ ترین جهل ها آن است که به انجام گناه اصرار بورزی و بدون احساس پشیمانی امید به عفو داشته باشد. انتظار داشته باشی که بدون اطاعت به قرب الهی برسی . توقع کاشت میوه بهشت با دانه جهنم را داشته باشی. بخواهی با گناه به جایگاه اطاعت کنندگان نایل شوی. انتظار داشته باشی بدون کار مزد بگیری و با افراط در گناه امید واهی به الله عز وجل ببندی . هر کس خواهان بهشت باشد از شهوات دست می کشد و هر کس از آتش جهنم بترسد از گناهان دوری... 



:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 بانوی مسلمان ژاپنی - Nakata Khaula
در آن زمان که تازه به اسلام گرویده بودم، بحث‏هاى جدى درباره دختران محجبه در مدارس فرانسه وجود داشت که هنوز هم وجود دارد. اکثریت بر این نظر بودند که مسئله حجاب، خلاف این اصل را ثابت مى‏کرد که مدارس دولتى فرانسه باید نسبت به مذهب دانش‏آموزان بى‏تفاوت باشند و حتى من، به عنوان یک غیرمسلمان، مى‏اندیشیدم که چرا باید چنین وسواسى درباره موضوعى کوچک - روسرى دانش‏آموزان - وجود داشته باشد.

این احساس، همچنان در میان غیرمسلمانان به قوت خود باقى است که زنان مسلمان، پوشش اسلامى بر تن مى‏کنند؛ تنها به این دلیل که مجبور به اطاعت از سنت‏ها هستند و بنابراین، حجاب، نماد ظلم و ستم است. از این رو، استقلال و آزادى زنان، میسر نخواهد شد؛ مگر با برداشتن حجاب.

چنین درک ناپخته‏اى در میان مسلمانان کم‏اطلاع یا بى‏اطلاع از اسلام هم وجود دارد. این افراد، چنان به التقاط دینى و سکولاریسم خو گرفته‏اند که از درک این مطلب که اسلام دینى جهانى و جاودانى است، ناتوانند. این در حالى است که زنان غیرعرب، در سراسر دنیا، به دین اسلام مى‏گروند و حجاب را به عنوان یک شرط مذهبى مى‏پذیرند و نه به خاطر برداشتى نادرست از سنت. من هم نمونه‏اى از این زنان هستم. حجاب من، نه بخشى از هویت سنتى یا نژادى من است و نه معنایى سیاسى یا اجتماعى دارد؛ بلکه حجاب من، تنها و تنها، هویت مذهبى من است.

من پیش از آن‏که در پاریس دین اسلام را برگزینم، حجاب را در حد خودم رعایت مى‏کردم. شکل حجاب، بسته به کشورى که فرد در آن زندگى مى‏کند و یا میزان آگاهى او از اسلام، متغیر است. در فرانسه، من تنها شالى بر سر مى‏گذاشتم که از نظر رنگ، با دیگر لباس‏هایم متناسب بود. این ترکیب، تقریباً مُد به حساب مى‏آمد. اکنون که در عربستان سعودى هستم، چادر سیاه سرتاسرى بر تن مى‏کنم که حتى چشمانم را هم مى‏پوشاند. به این ترتیب، من حجاب را از ساده‏ترین شکل تا کامل‏ترین آن، تجربه کرده‏ام. واقعاً معناى حجاب چیست؟ با وجود این‏که کتاب‏ها و مقاله‏هاى زیادى درباره حجاب نگاشته شده، اما تمام آنها، نگرش افرادى است که از بیرون به این قضیه نگاه مى‏کنند. من امیدوارم 



:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 این مطلب در بر گیرنده موضوعاتی است که همه ما میدانیم و قلب ما تصدیق میکند و به زبان اقرار میکنیم که این یک کار غلط است ولی برای جلوگیری از آن هیچ اقدامی نمیکنیم .

 

     دین اسلام دینی است که در تمام امور و در تمام مسائل سهولت میاورد و مشکلات را در هر موضوعی که باشد از سر راه مردم دور کرده و مردم را به زندگی راحت و بدون هیچ تشویش دعوت میکند، این دین یک تحفه بی نهایت گرانبهای خداوند است که به حبیب خــــود و امت وی عطا نموده است . دین اسلام مکمل ترین دین در تمام جهان است چنانچه حضرت محمد صلى الله عليه و سلم در آخرین خطبه خویش میگوید که با تکمیل شدن قرآن مجید و با عطا کردن دین مکمل اسلام وظیفه خویش را به پایان رسانیده ام و تا زمانی که به کتاب خداوندی و احادیث من چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشوید، و ملت افغانستان از اوایل دوران ظهور اسلام به این دین پاک روى آورده و به خاطر همین دین پاک ملیونها شهید داده و باز هم خواهد داد.

 

   اما گاهى بعضی از مشکلات در زندگی، خانواده، محیط، و جامعه ما به وجود میاید که از نادار شدن و قرضدار شدن گرفته، و تا به قتل و کشتار خاتمه میابد همه و همه از نادانی و بیخبربودن ما از دین اسلام و از بیسوادی خود و پیروی از عنعنات قدیمی و قومی ما بجای پیروی درست از دین اسلام سر چشمه میگیرد، که از جمله صرفا چند نمونه آنرا یاد آور میشویم که اکثرا خلاف احکام دین مبین اسلام است:

 

گرفتن جبری زن بیوه برادر خود، عروسی جبری دختران خُرد سال با مردان مُسِن و پیر صرفا بخاطر پول که خود هم فساد اخلاقی را به بار آورده و اکثرا منجر به خودکشی ها میشود، گرفتن شیر بها و طویانه های بی نهایت زیاد که خود فقر و تنگدستی را به بار میاورد، عروسی های پر مصرف، دادن دخــــــــــتــــــر به نام ( بدی ) ، گرفتن نظر های پر مصرف و بی مورد بنام این و آن ، بردن جبری عیدی و براتی و ...  در زمان نامزدی، و مهمتر از همه در مورد کسی که یکی از اعضای فامیل وی وفات میکند، و مرده دار بیچاره که پول نان خشک فامیل خود را ندارد و شاید همین شخص که وفات کرده تنها نان آور شان بوده، باید در همان لحظات اول تمامى اقارب را دعوت کند و غذاى كامل را برای همه آماده كند، و بعدا حلواى پیش جنازه، پول اسقات، اســــپـند بعد از جنازه، گذاشتن سنگ در بستر خواب شخص مرده، دادن انگشتر طلا و یک دست لباس نو برای مرده شور، دادن هفت دست لباس زنانه، هفت بسته تار و سوزن، هفت انگشتر و هفت شانه به دیگران، مدت سه روز به تمام اقارب غذاى كامل دادن، بعدا مدت چهل روز در هرروز پنجشنبه تمامى اقارب باید جمع شوند و چندین نوع غذا برایشان تهیه شود که (به اعتقاد ايشان) ثواب دارد، و در روز چهل ام بيشتر از روزهاى پيشين باید مصرف کند چون ( هلاک ) مرده خوانده میشود ، بردن میوه بالای قبر بعد از چهل روز، بعداً در هر عید و برات و دیگر روز های خوشی همه اولا به خانه آنها رفته و بنام  فاتحه زخم شان را تازه کرده و خوشی شان را به غم بدل نمایند.

 

     دین اسلام که بی شک دین پاک، كامل، راحت و آسوده گی است پس اینهمه بدعت در کجای قرآن... 



:: بازدید از این مطلب : 127
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 يكي از عجيب ترين و تأسف بار ترين حوادث جامعة اسلامي تحريف بخش مهمي از تاريخ اسلام، بويژه آن بخشي كه متعلق به صدر اسلام است، بگونه اي كه پاكترين و كاملترين انساني كه مقام و منزلتش جز ذات اقدس الهي از تمام موجودات بشمول پيامبران و فرشتگان بالاتر است بطور غير مستقيم متهم گرديده كه نتوانسته است در اداي رسالت خويش پيروز شود!! چون بنابراين تصور باطل هنوز جسد اطهرش - صلي الله عليه وآله وسلم - از زمين برداشته نشده بود بلكه در حيات طيبه اش نزديك ترين ياران و شاگردانش كه بيست و سه سال عمر عزيزش را با پيشتيباني وحي آسماني و حمايت مستقيم پروردگار صرف هدايت و ارشاد و تعليم و تربيت آنان نمود عليه حضرتش - صلي الله عليه و آله وسلم- شوريدند! و توطئه كردند! و براي خاموش كردن نور الهي هر چه در توان داشتند بكار بردند! بلكه فراتر از اين به خاندان و فرزندان و اهل بيت حضرتش ظلم و ستم روا داشتند! حقوق مادي آنان را پايمال كردند! و حق معنوي شان يعني خلافت و امامت منصوصي كه پيامبر بزرگوار - صلي الله عليه وآله وسلم- به آنان سپرده بود را بزور غصب نمودند! بلكه از اين هم پا فراتر گذاشتند؛ و دخت گرامي حضرتش  - صلي الله عليه وآله وسلم - را بشدت كتك زدند! و با كوبيدن درب پهلوي آن جگر گوشة رسول خدا را شكستند! كه بر اثر آن سقط جنين نمود! و همين ضربه منجر به شهادت وي گرديد! و خانه اش را به آتش كشيدند! و به گردن داماد و پسر عموي آن رسول گرامي  طناب انداختند! و او را كشان كشان تا پاي منبر خلافت غصب شده آوردند! و وادار به بيعت نمودند! و از آن پس تمام امت اسلامي به سر پرستي غاصبان خلافت همواره بر خاندان پيامبر شان ظلم و ستم روا داشتند! و با آنان دشمني ورزيدند! و از آنان كينه به دل گرفتند! لذا تمام امت جز در صد بسيار كمي ناصبي و دشمن اهل بيت پيامبرند! بنابر اين همة آنان كافر و نجس و پليد هستند، و جز از روي تقيه درست نيست با آنان نشست و برخواست و مراودت داشت!.

آري اين تصوري است كه طي قرنهاي متمادي به همين شكل و بگونه بسيار مفصل و مستدل تبليغ گرديده و در ايجاد تفرقه و گسترانيدن دامنه اختلاف نقش عمده و محوري داشته است و هنوز هم دارد تبليغ مي شود ، هنوز هم هزاران و شايد صدها هزار دعوتگر و مبلغ در سراسر جهان به اشكال مختلف دارند اين انديشه را تبليغ مي كنند، حتي در مناسبت هاي مقدس اسلامي مانند حج و عمره با استفاده از غفلت و سادگي بعضي مسلمين و حسن نيت بعضي ديگر و فقر مادي عده اي ديگر با استفاده سوء از كلمات و اصطلاحات اسلامي مانند وحدت و اخوت و تقريب و غيره دارند دلهاي پاك اين مهامانان الهي را مكدر مي كنند و تخم اختلاف و كينه مي كارند.

ولي:

آيا اين تصور درست است ؟!

آيا واقعاً پيامبر - صلي الله عليه وآله وسلم - در  اداي مسئوليت و رسالتشان شكست خوردند؟!

آيا واقعاً كساني كه بيست و سه سال با تحمل دشوار ترين شرايط طاقت فرسا در دفاع از حضرتش - صلي الله عليه وآله وسلم - سينه سپر كرده بودند و در راه عشق و محبت و اطاعت خدا و پيامبرش از همه چيزشان گذشته بودند منافق بودند؟! ودر آخرهم مرتد شدند؟!

آيا كساني كه پيامبر - صلي الله عليه وآله وسلم - با پيشتيباني مستقيم وحي تا اين حد به آنان اعتماد كرده بود كه دخترانشان را به همسري گرفت و دخترانش را به همسري آنان داد و در تمام مدت بيست و سه سال رسالت، گام به گام با ايشان حركت مي كردند دشمن خدا و پيامبر و اهل بيت پيامبر بودند؟!

آيا واقعا اينهايي كه چه از نظر وصلت و خويشاوندي و چه از نظر عشق و محبت و اطاعت و دوستي و رفاقت نزديكترين افراد به آنحضرت بودند حكم الهي را عوض كردند وخلافتي كه حقشان نبود بزور غصب كردند و در نتيجه ، نافرماني خدا و پيامبر - صلي الله عليه و آله وسلم - كه در تمام عمر انجام نداده بودند را به جان خريدند؟!

آيا واقعا اين ياران و خويشاوندان رسول خدا (كه طبق روايات صحيحه وبه اتفاق بيش از نَود در صد مسلمين جهان مژدة بهشت گرفته بودند) دختر پيامبرشان را كتك زدند؟! و خانه اش را به آتش كشيدند؟! و طناب به گردن جانشين بر حقش (كه از طرف خدا تعيين شده بود!) انداختند؟! و بزور از او بيعت گرفتند؟!

آيا واقعا تمام امت اسلامي حكم خدا و  وصيت پيامبر - صلي الله عليه وآله وسلم - را زير پا گذاشتند؟!

آيا تمام امت اسلامي ناصبي و دشمن اهل بيت هستند؟!

در واقع پاسخ علمي و تحقيقي به اين پرسشهابا تحقيق وبررسى و نظر افكندن درزندگي اجتماعي آن پاكان (اعم ال و اصحاب)مىتوان به  حقايقي دست يافت كه در نتيجه هويت كاذب بسياري از افسانه هاي ساختگي و برداشتهاي غير واقعي و نتيجه گيري هاي مغرضانه اي كه امت اسلامي را دچار تفرقه و اختلاف نموده خود به خود آشكار گردد.

چون بسيار طبيعي است كه وقتي يك مسلمان شيعي يا سني بداند ودرك كند كه علي(ع) نه تنها با دوتا پدر زن ويك داماد پيامبر خوب بود و با ميل خودش با آنان نقش صادق ترين مشاور وهمكار را  ايفا مي كرد كه به آنان ارادت بسيار فوق العاده داشت به همين دليل بود كه دخترش ام کلثوم كه دختر فاطمه زهراء (س) نيز بود را به ازدواج عمر فاروق (رض) پدر زن پيامبر و فاتح ايران داد .....



:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 اسلام دین رحت و مهربانی است و به عدالت و آشتی فرا می‌ خواند و آزادی و کرامت انسان را محفوظ نگه می‌ دارد و این، تنها شعار نیست بلکه اصول اساسی و متینی هستند که بنیان اسلام بر آن نهاده شده است خداوند پیامبرش محمد (ص) را رحمهً للعالمین فرستاد هر پیامبر رسالتش را اینگونه توصیف می‌ کند : «انما بُعثتُ لأُتمّمَ مکارم الأخلاق» : مبعوث شده‌ ام تا مکارم اخلاق را به اتمام برسانم و اسلام آزادی انتخاب را حتی در امور اعتقادی به انسان بخشیده است

« فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر» الکهف / 29

هر که می‌خواهد ایمان بیاورد و هر که می‌خواهد کافر شود.

دعوت به اسلام براساس حکمت، اندرز زیبا و گفتگوی نیکو صورت می‌گیرد نه بر اجبار و فشار همچنانکه اسلام به عدالت و نیکی کردن دستور داده و از فحشاء، منکر، طغیان و فساد در زمین نهی نموده است و از پیروانش خواسته که بدی را با نیکی جواب دهند و پیامبر (ص) وقتی مکه را فتح کرد با وجود اینکه اهل مکه این همه ظلم، خشونت، قتل و آزار را نسبت به او و اصحاب او روا داشتند آنان را بخشید و فر مود : «إذهبوا انتم الطلقاء»

یک توافق کامل بین إسلام و آشتی (سلام) وجود دارد چون کلمة اسلام مشتق است از همان اصلی که لفظ سلام از آن مشتق شده است و خداوند در قرآن کریم خود را سلام توصیف نموده است و تحیت مسلمانان نیز سلام است تا مرتب به آنان یادآور شود که سلام هدف اساسی است و نباید از اذهان دور بماند. مسلمان در پایان نمازش هر روز پنج مرتبه به نصف دنیا در طرف راست سلام می‌ کند و سپس به نصف دیگر دنیا در سمت چپ. امری که اشاره می کند به اینکه مسلمان آرزوی سلام و آشتی برای همه دنیا دارد.

از تمام آنچه گذشت، آثار مسالمت‌آمیز بودن اسلام، پدیدار است در این دین، هیچ جای برای خشونت،  سخت‌ گیری، تعصب، افراط، زورگوئی، ترور، ترساندن یا تجاوز به مال و زندگی مردم وجود ندارد. مقاصد شریعت اسلامی در حمایت از حقوق اساسی بشر و بویژه در حمایت از زندگی، دین، عقل، خانواده و دارائی انسان تجسم می‌یابد.

بنابراین اسلام تجاوز به حقوق دیگران را به هر شکلی از اشکال، حرام کرده است تا حدی که تجاوز به یک نفر از افراد انسانی را، تجاوز به تمام بشریت قلمداد کرده است :

« مَنْ قتلَ نفساً بغیر نفسٍ أو فسادٍ فی الأرض فکأنّما قتلَ الناسَ جمیعاً»( المائده / 32.)

هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین، بکشد چنان است که گویا همة انسانها... 



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 محمد، نامي است كه طنينش از كران تا كران عالم را فرا گرفته و هر لحظه بر زبان هزاران و بلكه ميليونها انسان جاري مي‌گردد. محمد، نامي است كه در بهترين و مقدس‌ترين كتابها آمده است. آري! محمد، همان كسي است كه پروردگار جهانيان و فرشتگان آسمان بر او درود مي‌فرستند. محمد همان كسي است كه هرگاه مؤمنان، يادش مي‌كنند، بر او صلوات مي‌فرستند: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً (احزاب:56) «خداوند و فرشتگان بر پيغمبر درود مي‌فرستند. اي مؤمنان! شما هم بر او درود بفرستيد و چنانكه بايد سلام بگوييد (و رهنمودهاي او را بپذيريد)».

 

محمد، همان كسي است كه وقتي نعمت‌هاي الهي را برمي‌شماريم، او را در رأس نعمت‌هاي خداوند مي‌بينيم و مشاهده مي‌كنيم كه او و آموزه‌هايش، والاترين نعمت خدا بر بندگان هستند: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ  (انبياء:107) «ما، تو را جز به عنوان رحمتي براي جهانيان نفرستاده‌ايم».

 

وقتي انسان‌هاي دلسوز و غمخوارگان امت‌ها را به ياد مي‌آوريم، محمد رسول اللهr را برجسته‌ترين فردي مي‌يابيم كه نسبت به انسانيت، دلسوز و شفيق بوده است: لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (توبه:128) «بي‌گمان پيغمبري (به نام محمد) از خود شما (انسان‌ها) به سويتان آمده است؛ هرگونه درد و رنج و بلا و مصيبتي كه به شما برسد، بر او سخت و گران مي‌آيد. او به شما عشق مي‌ورزد و به هدايت شما، اصرار دارد و نسبت به مؤمنان داراي محبت و لطف فراوان و بسيار مهربان است».

 

ثبات و پايداري بر اصول و مبادي، ويژگي اساسي انسان‌هاي راستين و صادق است و محمدr در زمينه‌ي ثبات و پايداري بر اصول و مبادي حق، سرآمد همگان مي‌باشد و چرا چنين نباشد كه خداوند متعال به او فرموده است:( فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ) (هود:112) «پس همانگونه كه فرمان يافته‌اي، استقامت و پايداري كن».

 

محمدr سرآمد هستي و نمونه‌ي برجسته‌ي آن مي‌باشد كه خداوند، او را منت و بخشش خود بر بشريت قرار داده است: ( كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ {151} فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ ){152} (بقره:151،152) «و همچنين (براي تكميل نعمت خود بر شما) پيغمبري از خودتان در ميان شما برانگيختيم كه آيات ما را بر شما مي‌خواند و شما را پاكيزه مي‌دارد و به شما كتاب و حكمت مي‌آموزد (تا با فراگيري قرآن و بهره‌مندي از سنت و سيرت نبوي، به احكام شريعت آشنا گرديد) و به شما چيزي ياد مي‌دهد كه نمي‌توانستيد آن را فرا بگيريد. پس مرا ياد كنيد تا من نيز شما را ياد كنم و از من سپاسگزاري نماييد و از من ناسپاسي مكنيد».

 

آري! اگر رسول‌خداr برانگيخته نمي‌شد، ما از مهم‌ترين خوبي‌هاي هستي محروم مي‌مانديم.. اگر وجود مبارك رسول خداr نبود، اين امت، تاريخي نداشت.. اگر جهاد و صبر و جانفشاني محمد مصطفيr نبود، ميليون‌ها موحد در دنیا وجود نداشتند و ما در جرگه‌ي آنان نبوديم......

 



:: بازدید از این مطلب : 116
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 مقاله ای که در پیش رو داريد، محصول خیالبافی یک مسلمان متعصب و خوشخیال نیست، بلکه بر عکس؛ نوشته کسی است بنام روبرت اسپنسر، که علیرغم شکل ظاهریش از منتقدین سرسخت اسلام است. وی در اين راستا هفت کتاب، ده پژوهش، وبیش از دویست مقاله در باره تروریسم و نقد اسلام وبخصوص جهاد،  در امریکا منتشر کرده است.

اين مقاله-همانطور که خواهید دید- گرچه نژادپرستانه و يکسونگرانه نگاشته شده است، ولی برای خواننده مسلمان گويای يک حقیقت است، وآن اينکه اسلام هراسی (Islamophobia) در غرب از خیال به واقعیت تبدیل می شود، واروپای پیر، با رشد منفی جمعيت وبا چشمانی نگران، نظاره گر اين وضع است، و به نظر می رسد چاره ای جز تسلیم در مقابل این پدیده ندارد.ترجمه اين مقاله بدون کم وکاست بحضورتان تقديم می گردد.

رشد سریع اسلام دراروپا

با چه سرعتی اروپا مسلمان می شود؟ خیلی سریع…تا آنجا که حتی مورخی مثل برنارد لویس(Bernard Lewis) که در سراسر زندگی پرافتخارش، بطور عجیبی واقعيتهای مسلمی از اسلام تندرو وتروریسم را غیر صادقانه دنبال کرده است به روزنامه آلمانی Die Welt forthrightly”" گفت:”اروپا در پايان این قرن مسلمان خواهد شد”.

شاید هم زودتر! به برخی از شاخصهای کشورهای اسکاندیناوی در هفته گذشته توجه کنید:

۱- براساس گزارش مقامات سوئدی، “مالمو” Malmö سومين شهر بزرگ سوئد، به پاسگاه مرزی خاورمیانه در اسکاندیناوی تبدیل شده است. اکنون پلیس آنچه را که خیلی از اسکاندیناويها از مدتها قبل میدانستند، قبول می کند. آنها ديگر اوضاع را در سومین شهر بزرگ کشور تحت کنترل ندارند. اين شهر بطور مؤثر توسط دسته های خشن مسلمانان مهاجر کنترل می شود. بعضی از مسلمانان بیش از بیست سال در منطقه Rosengörd, Malmö زندگی کرده اند، اما هنوز خواندن و نوشتن بزبان سوئدی را بلد نیستند. پرسنل آمبولانس بوسیله سنگ و اسلحه مورد حمله قرار می گیرند، و بدون اسکورت پلیس، از هرکمکی به هر کسی در آن منطقه خودداری می کنند. اخيراً یک جوان آلبانیایی بوسیله یک عرب با چاقو مورد حمله قرار گرفت، وتا دم مرگ با وجود خونریزی بر روی زمین رها شده بود، در حالی که آمبولانس منتظر پلیس بود تا وارد صحنه شود.خود پلیس هم از ورود به بخشهایی از شهر خودشان تردید دارند، مگر اینکه چندین اتومبیل گشت بهمراه داشته باشند، و نیازدارند تا پاسبانها مواظب ماشینهایشان باشند، وگرنه تخريب خواهند شد....



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 ‌‌اولاً : آیا درست است که اسلام به زن ستم می‌کند و حقوقش را پایمال می‌نماید؟

1- وقتی اسلام آمد، حال و وضعی که زن در سایة آن زندگی می‌ کرد، بسیار اسف بار بود. هیچ حقوقی مورد احترام، نداشت و رأیش شنیده نمی‌ شد اسلام، او را از این اوضاع ناگوار نجات داد و منزلت او را بالا برد و ستمهای زیادی را که نسبت به او انجام می‌ شد، از میان برداشت تا اینکه کم کم باور کرد که او نیز در انسانیت با مرد مساوی است و حقوق مشروع او را تضمین کرد و تهمت فریب آدم توسط زن را، به سبب معرفی کردن او به عنوان اصل شر و بدی در عالم، بی‌اعتبار نمود. و بیان کرد که شیطان آدم و حوا را با هم فریب داد همچنانکه قرآن می‌ فرماید :

(( أزلهما الشیطان عنها فأخرجهما مما کانا فیه))

اما شیطان موجب لغزش آنان شد و ایشان را از آن چه در آن بودند، خارج ساخت.

2- اسلام بیان می‌کند که تمام انسانها، زن و مرد از یک انسان آفریده شده‌اند :

((یا ایها الناسُ اتقوا ربَّکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدهٍ))

ای مردم! از پروردگارتان بپرهیزید که شما را از یک انسان آفریده پس زن و مرد در انسانیت کاملاً با هم مساویند و در این مورد هیچ کدام بر دیگری امتیاز ندارد و کرامتی که خدا به انسان بخشیده :

((و لقد کرمَّنا بنی آدمَ))

به طور مساوی به زن و مرد عطا فرموده است.

وقتی که قرآن کریم از انسان یا بنی آدم صحبت می‌کند، منظورش زن و مرد با هم است. اما اگر بخواهداز یکی از آن دو صحبت کند، اصطلاح «الرجال» یا «النساء» را بکار می‌برد.

3- زن و مرد پیش خداوند مساوی هستند و هیچ فرقی بین آنان نیست جز در عمل شایسته‌ای که هر یک از ایشان انجام می‌دهد. همچنانکه قرآن به آن اشاره می‌کند :

(( مَن عمل صالحا من ذکرٍ و أنثی و هو مؤمن و لنحیینه حیاهً طیبهً و لَنجزنیَّهم أجرَهم بأحسنِ ما کانوا یعملون))

هر کس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد بدو (در دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد.

خداوند دعاء زن را اجابت می‌کند همچنانکه دعاء مرد را و عمل شایستة هیچ کدام را ضائع نمی‌کند. همان طور که قرآن می‌فرماید : ((فاستجابَ لهم ربُّهم أنی لا أُضیعُ عملَ عاملٍ منکم من ذکرٍ أوانثی بعضکم من بعضٍ))

پس پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کس از شما را که به کار خاسته باشد - خواه زن باشد یا مرد - ضائع نخواهم کرد.

و تعبیر قرآنی ((بعضُکم من بعضٍ)) دلالت می‌کند بر اینکه هر یک از آنان دیگری را تکمیل می‌کند و بدون مشارکت آنان با هم، ممکن نیست زندگی، روی آرامش و استقرار ببیند.

4- آیا بعد از این موضعگیری اساسی اسلام در خصوص زن، که در خلال نصوص قاطع کتاب و سنت بیان گردید، آدم منصف می‌تواند اسلام را به ستم و بی‌عدالتی نسبت به زن و پایمال کردن حقوق او متهم کند؟

در واقع تعالیم بزرگوارانة دین اسلام را با تقالید و عادات پوسیده و رفتار زشت برخی مسلمانان در برابر زن، ستمکارانه قاطی کرده‌اند که لازم است در حکم کردن بر اسلام و دیدگاه‌‌های او در این خصوص، بین این دو امر فرق گذاشته شود. وضع اسف بار زن، در بعضی از جامعه‌های اسلامی به جهل شایع در این جوامع بر می‌گردد و ربط به تعالیم اسلام ندارد.

 

ثانیاً : آیا زن همیشه دنباله‌رو و تحت نظارت مرد است؟

اسلام در ناحیة اقتصادی، استقلال کامل را به زن بخشیده است پس او در تصرف آنچه دارد از طریق خرید، فروش،بخشش و غیره آزادی مطلق دارد. بدون اینکه از مرد اجازه بگیرد مادامیکه اهلیت تصرف داشته باشد. برای شوهرش یا هر مردی دیگر از خویشانش جایز نیست که در چیزی از مال او بدون اجازه و رضایت او تصرف نمایند.

برای مرد جایز نیست حتی اگر پدر باشد، دخترش را به ازدواج مردی در آورد که دوستش نداشته باشد. پس باید ازدواج به رضایت و موافقت زن صورت گیرد. دختر جوانی پیش پیامبر خدا آمد و شکایت کرد از اینکه پدرش او را به ازدواج برادرزاده‌ اش در آورده است. حال آنکه او برادرزاده‌ ی پدرش را دوست ندارد. پیامبر (ص) پدر را احضار کرد و به دختر آزادی انتخاب داد که یا ازدواج را بپذیرد و یا رد کند پس با ارادة کامل خود ازدواج را پذیرفت و گفت : ای رسول خدا! من به این کار پدرم راضی بودم ولی می‌ خواستم به زنان اعلام کنم که پدران شرعاً حق ندارند که دخترانشان را مجبور به ازدواج کنند.

زن شریک مرد در خانواده و در تربیت کودکان است و بدون مشارکت مثبت طرفین! زندگی خانواده تداوم نمی‌یابد در غیر این صورت تعادل خانواده بهم می‌خورد و اثرات منفی آن بر کودکان منعکس می‌ شود.

و پیامبر (ص) این مسئولیت مشترک را بر عهدة هر یک از زن و مرد گذاشته است. آنجا که می‌فرماید....... 



:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 خداوند به دلایل مختلف ازدواج را مشروعیت داده از جمله :

- ازدواج باعث کنترل نگاه و حفظ ناموس است،-          پیامبر (ص) می‌- فرماید : «یا معشرَ الشَّباب مَن استطاع مِنکُم البَاءهَ فَلیتزوجْ فَإنَّه أغضُّ لِلبَصر و أحصنُ للفرجِ،- و مَن لَم یَستطعْ فعلیه بالصَّوم فإنَّه لَه و جاءٌ» یعنی ای گروه جوانان هر کدام از شما توان مخارج زندگی را دارد ازدواج نماید چون برای کنترل نگاه و حفظ ناموس بسیار مؤثر است و هر کس هم از عهده‌ی آن برنمی آید روزه بگیرد چون سبب قطع شهوت است.» (احمد،- بخاری،- مُسلم و کتابهای سُنن این حدیث را روایت کرده‌ اند.)

- تداوم نسل بشری جهت آبادانی و اِصلاح کره ی زمین همچنانکه خداوند بیان می‌ دارد : (( وَ إذ قال ربُّکَ لِلْمَلئکَهَ إنّی جاعِلٌ فِی الْأَرضِ خَلیفهً قالُوا أتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فیهَا و یَسْفِکُ الدِّمَآءَ و نَحْنُ نُسَبّحُ بِحَمْدِکَ و نُقَدِّس لَکَ قال إنِّی أعْلَمُ مَا لاتَعْلَمُونَ (30) و عَلَّمَ ءَادَمَ الْأسَمآءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلی الْمَلئِکَهِ فَقَالَ أنْبِوُنِی بِأَسْمَآءِ هَؤُلَآءِ إنْ کُنْتُم صَادِقینَ (31) قَالُوا سُبْحَانَکَ لَاعِلمَ لَنَآ إلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إنَّکَ أنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ (32) قالَ یآدَمُ أنْبِئْهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمواتِ وَ الْأَرضِ وَ أَعْلَمُ ماتُبْدُونَ وَ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ )) (سوره بقره آیه 33)

زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی بیافرینم (تا با آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشته‌ام به اتمام رساند و آن انسان است. فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزه‌های سرشتی زمینی‌اش فساد و تباهی برپا می‌دارد. پس برای دانستن، نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند : آیا در زمین کسی را بوجود می‌آوری که فساد می‌کند و تباهی راه می‌اندازد و خونها خواهد ریخت، و حال آنکه ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت : من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید. * سپس به آدم نامهای (اشیاء و خواص و اسرار چیزهایی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادّی و معنوی آمادگی فراگیری آنها را داشت، به دل او الهام کرد و بدو) همه را آموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود : اگر راست می‌گوئید (و خود را برای امر جانشینی از انسان بایسته‌تر می‌بینید) اسامی (و خواص و اسرار) اینها را برشمارید. * فرشتگان گفتند : منزّهی تو، ما چیزی جز آنچه به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم (و توانائی جاشینی را در زمین و استعداد اِشتغال به امور مادّی را نداریم و معترفیم که آدم موجودی شایسته‌تر از ما است و) تو دانا و حکیمی.*

فرمود : ای آدم! آنان را از نامها (و خواص و اسرار این) پدیده‌ها آگاه کن.

هنگامی که آدم (فرمان خدا را لبیّک گفت و) فرشتگان را از (خواص و اسرار اشیاء و) پدیده‌ها آگاه کرد، خداوند فرمود : به شما نگفتم که من غیب (و راز) آسمانها و زمین را می‌دانم و از آنچه شما آشکار می‌کنید یا پنهان می‌داشتید، نیز آگاهم؟*

- افزونی تعداد فرزندان برای تقویت بنیاد خانواده و تشکیل امّتی یکپارچه تا با همکاری افراد آن زمین آباد گردد. خداوند فرزندان را نعمتی برای مردم می‌داند که باید به خاطر آن شکرگزار باشند و ناسپاسی ننمایند و با امید به رحمت خدا و ترس از عذاب اُخروی پرهیزگاری پیشه کنند و به پاس پیوند خانوادگی و بندگی خدا همچون برادر یکدیگر را دوست بدارند.

خداوند در بیان اقتدار و منّت فراوانش بر بندگان می‌فراید :

«یآ أیُّها النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَّفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ منِهْمُا رِجَالاً کَثیراً وَ نِسَآءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِ وَالْأرْحَامَ إنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً» (سوره‌ی نساء آیه 1)

«ای مردمان! از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید. و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی (بر روی زمین) منتشر ساخت و از (خشم) خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید، و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید (و صِله‌ی رَحِم را نادیده گیرید) زیرا که بیگمان خداوند مراقب شماست (و کردار و رفتار شما از دیده‌ی او پنهان نمی‌ماند).»

و پیامبر (ص) مسلمانان را از مجرّد زیستن بازداشته و به ازدواج دستور فرموده است. به ویژه مردان را به ازدواج با زنان زائو و مهربان سفارش کرده‌اند تا آروزی مباهات به فزونی امّتش در قیامت به وقوع بپیوندد. أنس (رض) روایت می‌کند که پیامبر (ص) به ازدواج دستور می‌داد و از زندگی مجرّدی به شدّت نهی می‌کرد : «تَزَوَّجوا الودودَ الولودَ فإنِّی مُکاثِرٌ بِکُم الأنبیاء یومَ القیامه»

«با زنان زائو و مهربان ازدواج نمایید چون من در قیامت به تعداد زیاد شما نزد پیامبران دیگر(ع) مباهات می‌کنم.».....



:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 به كتابخانه ام وارد شدم وكتابي را بر روي زمين يافتم...با تعجب به آن نگريستم و از خود پرسيدم چه كسي آنرا اينجا گذاشته؟ من به مرتب بودن كتابهايم خيلي توجه مي كنم... چه كسي آنرا بر روي زمين انداخته است؟آيا ممكن است كه كتاب، خودش افتاده باشد ويا اينكه كسي خواسته با آن بازي كند؟ كتاب را از زمين بلند كردم در اين لحظه كلمه اي از آن بر زمين افتاد! وقتي كه دستم را براي بار دوم به منظور برداشتن آن كلمه دراز كردم گفت: به من دست نزن! باتعجب به آن نگاه كردم ناگاه ديدم آن كلمه، غفلت بود.

پرسيدم: مگر ممكن است كه كلمه اي هم سخن بگويد؟!

گفت: آري... آنگاه كه غفلت ها زياد شوند كلمه ها با هم به سخن مي آيند.

گفتم: منظورت چيست؟

غفلت: مي خواهم بگويم كه ما دو نوع غفلت داريم يكي عامه و ديگري خاصه. غفلت عامه همانند غافل بودن كفار از اسلام است ولي غفلت خاصه همانست كه به كساني مانند تو اختصاص دارد.

گفتم: چگونه؟

غفلت: اين همان غفلت تو وبعضي از دعوتگران از معاني ايماني است. شما در امر مراقبت و مجاهدت ومحاسبه و توبه كم مي آوريد.

گفتم: آري، سخن تو درست است. من از لحاظ علمي و دعوت اسلامي بسيار قوي هستم اما از ناحيه ايماني بسيار ضعيفم و در غفلتي روحاني بسر مي برم. راستي علت آن چيست اي ((غفلت))؟!

غفلت: كاملا واضح است. همنشيني با غافلان. چون آنان برايت زشت را زيبا وگناهان را ثواب جلوه گر مي كنند و براي همين هم خداوند متعال ما را از همنشيني و اطاعت آنها منع كرده و مي فرمايد: (( تو از كسانيكه ما قلبشان را از ذكر و ياد خود غافل كرديم و اسير هوا و هوس خود هستند اطاعت مكن)).

پرسيدم: آيا گمان مي كني كه همنشيني با غافلان تاثيري هم دارد؟

غفلت: اي عبد خدا! ((اگر خانه را نسوزاند حداقل آنرا سياه وتاريك مي كند)).

گفتم: اين كه تو گفتي مثال زيبايي بود ولي بگو ببينم علائم غفلت ايماني در قلب چيست؟

غفلت: فرد غافل زمانيكه با خداي خودش خلوت مي كند، لذت وخوشي به او دست نمي دهد و هيچگاه باياد خدا و تلاوت كتابش مانوس نمي شود و همچنين اشتياقي براي كست رضايت خداوند متعال ندارد. بهمين علت هم خداوند متعال   مي فرمايد: ((و اذكر ربك في نفسك تضرعا وخيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لا تكن من الغافلين)) (پروردگارت را صبحگاهان وشامگاهان با تضرع و خشوع و بدون بلند كردن صدايت ياد كن و از غافلين مباش).

با هيجان گفتم: بله اتفاقا اين همان مشكل من است چون من هميشه دوست دارم كه با مردم باشم ولي انسي با خلوت كردن با خدا وذكر او ندارم. سپس گفتم: اما از تو مي خواهم كه لطفا برايم مثالي در مورد تاثير غفلت بياوري تا فهم و درك من بيشتر شود.

غفلت: بسيار خوب، فرض كن كه تو در يك صحراي وسيعي قرار گرفته اي وغذا ونوشيدني....... 



:: بازدید از این مطلب : 150
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالله

 شكي نيست كه خواب جزء طبيعت هر انساني است و هر شخصي شبها براي خواب به بستر مي رود، اما آيا مي دانيد كه آن شب قبل از خواب برايم چه اتفاقي افتاد؟!

من در يکی از شبهای سرد زمستانی بعد از يک فعاليت خسته کننده روزانه، به بستر خواب رفتم و به راستی که چقدر مشغوليتهای دنيا زيادند و پايان ناپذير؟!

بر روی تختم دراز کشيدم و در يک خواب بسيار عميق فرو رفتم... در نزديکيهای صبح احساس کردم که به شدت تشنه ام. وقتی بيدار که شدم تا کمی آب بنوشم از پايين تختم صدای ناله ای شنيدم. اطرافم را نگريستم صدای ناله قطع شد من هم زياد توجهی نکردم وبه آشپزخانه رفتم. کمی آب خوردم بعد به رختخواب برگشتم در اين هنگام صدای ناله دوباره بلند شد و اينبار کـمی بلــندتر از دفعه قــبل هم بود وگــويا صدای گريه ای بــود که  می شنيدم . با دستانم زمين را لمس کردم تا اينکه دستم به سجاده ام خورد و به محض تماس دستم با آن، صدا قطع شد. با تعجب پرسيدم: سجاده! تو بودی که می ناليدی؟

گفت: بله.

گفتم: چرا؟

جواب داد: تشنگی تو را بيدار کرد، آب نوشيدی و سيراب شدی من نيز تشنه ام ولی کسی نيست که سيرابم کند.

گفتم: آيا می خواهی که يک ليوان آب را هم برای تو بياورم؟

گفت: نه، اين آب، آبی نيست که مرا سيراب می کند بلکه اشک چشم عابدان تواب سيرابم می کند.

پرسيدم: من اين نوع بخصوص را از کجا برايت بياورم؟

جواب داد: من هم برای همين می گريم. بنابراين ای بنده خدا! بر خيز و در اين ظلمت و تاريکی شب دو رکعت نماز بخوان تا ظلمت و سياهی قبر برايت نورانی شود که همانا جزايی که به هر کس می دهند از جنس عملی است که او انجام داده، برخيز که به نماز صبح چيزی نمانده.

گفتم: ای سجاده! مرا به حال خودم بگذار و با من کاری نداشته باش.

گفت:ای بنده خدا! برای نماز صبح برخيز، نماز صبح مايه حيات قلب و روح است و الآن است که مؤذن بگويد: (( اَلصَلاةُ خَيرٌ مِنَ النَومِ، اَلصَلاةُ خَيرٌ مِنَ النَومِ )).

چگونه است که تو به ندای دنيا هر روز و شب پاسخ می دهی ولی ندای پروردگار عزيز و قهار را بی پاسخ می گذاری؟

با دلتنگی گفتم: دست از سرم بر دار، تو که مرا می بينی هر روز اول صبح می روم و آخر شب خسته و کوفته به منزل باز می گردم.

سجاده گفت: آيا تو می خواهی که برای دنيايت بيشتر از آخرتت مايه بگذاری؟

با ناراحتی گفتم: ساکت، حرف نزن، من می خواهم بخوابم.

سجاده مدتی سکوت کرد و سپس با صدايی غمگين گفت: افسوس، کجاييد ای مردان سحرخيز!!

مگر تو فرمايش رسول اکرم صلي الله عليه و سلم را نشنيده ای که فرمود: (( هر آنکه قبل از طلوع و قبل از غروب خورشيد، نمازش را بخواند( يعنی نمازهای صبح و عصر ) هرگز به آتش دوزخ گرفتار نخواهد شد )) و نيز فرموده: (( آنان را که در تاريکی بسوی مساجد روان هستند به نور الهی در روز قيامت بشارت دهيد )) همانگونه که فرموده: (( نمازی سنگينتر و مشکل تر از دو نماز صبح و عشاء بر منافقين وجود ندارد، و اگر چنانچه ثوابی را که در اين دو نماز وجود دارد می دانستند بصورت سينه خيز هم که باشد بسوی مساجد برای ادای آنها می آمدند )) بنده خدا! بر خيز.

گفتم: از فردا انشاء الله شروع خواهم کرد. اما امروز راحتم بگذار که خسته ام و می خواهم بخوابم.

سجاده با حسرت گفت: آنکه ثواب اعمال را درک نمی کند هميشه انجام کار نيک برايش سنگين است. سپس گفت: بزودی در قبرت هر چقدر که بخواهی می خوابی و آن موقع است که بياد کلام و نصيحت من خواهی افتاد. سپس زير لب زمزمه ای کرد: ای آنکه فردا را برای توبه ات بر گزيده ای و خيال می کنی که يقيناً به فردا خواهی رسيد! ايام عمر تو چند روزي بيش نيست و شايد هم همين امروز آخرين روز تو باشد.



:: بازدید از این مطلب : 180
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1389 | نظرات ()