پيامبران عليهم الصلاة و السلام در بين مخلوقات از همه شرافتمندتر و پاكتر بودند و بيشتر از همه تقواي خداوند را داشته و دارند و از او مي ترسند و برگزيدگاني هستند كه مردم بايد به آنها تأسي جويند و اقتدا نمايند.
بر ما واجب است كه اين مقام را براي آنها محفوظ داريم و زبان خويش را از سخن چراني حول آنها بصورت انتقاد و يا اتهام دور گردانيم. اما نفسهايي كه فسق و فجور بر آنها غالب است زبان خويش را بر عليه آنها بصورت تهمت و عيب جويي دراز كرده و جز به صورت نادر پيامبري را باقي نگذاشته اند مگر اينكه او را متهم به ارتكاب گناه و يا از او عيب جويي كرده باشند؛ با اين كار در صدد از بين بردن اقتدار آنها و متهم كردنشان به نقص و در كل ايراد گرفتن از قرآن كه احوال آنها را بيان مي دارد، مي باشد.
ممانعت از اين كار در جهت دفع تهمت از انبياء به خاطر حفاظت از دين و رعايت حق آنها مي باشد. قبل از اينكه به تفصيل اقدام به رد اتهامات عليه انبياء نماييم دوست داريم كه يك نكته اساسي را بيان داريم و آن اينكه سلف صالح اتفاق دارند كه در مقام وحي و تبليغ خطا و اشتباه در حق پيامبران غير قابل تصور مي باشد اما در مقام و موقعيت غير از تبليغ، گناهان صغيره اي كه در انجامش پستي و بي ارزشي موجود نيست در صورتي كه پيامبري مرتكب آن شود و بر انجام آن پافشاري ننمايد و به دنبال آن توبه و انابه مي كنند، وجود دارد.
و با اين توضيح، علتي كه طعنه زنندگان به آن استناد مي كنند و مي گويند چگونه خطا نمودن بر پيامبران جايز است در حاليكه آنها مورد تأسي و اقتداي مردمند، باطل مي گردد. ما در جواب آنها مي گوييم ترس از حاصل شدن اشتباه در تأسي به پيامبران در صورت ارتكاب خطا وقتي متحمل و قابل تصور بود كه آنها خطا كنند و بر آن بمانند و ديگران را نسبت به انجام آن هوشيار و آگاه نگردانند؛ در آن صورت اقتدا كننده دچار اشتباه مي شد چون پيروي از پيامبر بر او واجب است ولي در صورت اطلاع دادن از آن، اشتباهي صورت نخواهد گرفت بلكه از طريق ديگري ميدان اطاعت و فرمانبري به روي او باز مي گردد كه آن تبعيت و بازگشت نيكو به سوي خداوند متعال با توبه كردن است و با اين حال مقام اقتدا و الگو بودن براي پيامبران باقي مانده و شرافت عبادت پروردگار با انجام توبه و بازگشت به سوي او برايشان حاصل مي گردد.
در خلال بحث معلوم شد آنچه كه ايراد گيرندگان و طعنه زنندگان در حق انبياء بيان مي دارند علاوه بر افتراء و تهمتهايي كه زده اند از چند حالت خارج نيست.
1. يا اينكه ناشي از بدفهمي مسئله مي باشد.
2. يا اينكه موردي است كه قبل از نبوت اتفاق افتاده است.
3. و يا كاري است كه خلاف اولي از او سرزده است يا اينكه خطا و اشتباهي بوده كه از آنها توبه كرده و خداوند نيز آنها را عفو كرده و بخشيده است.
بنابراين براي هيچ فردي جايز نيست آن را وسيله نقص و يا اثبات گناه براي آنها قرار دهد.
در آنچه كه خواهد آمد اين صورتها را با مثالهايي توضيح مي دهيم تا براي خوانندگان گرامي روشن شود كه شبهات مخالفان هرگز نمي تواند به صلاحيت اسلام خدشه وارد كند و طعنه و ايراد آنها باعث ثبات و موفقيت حق خواهد شد.
صورت اول: چيزهايي كه به پيامبران نسبت داده اند بر اساس بد فهمي بوده است.